+ کی مقصره ؟ هیچکی ! من مسئول ِ کارایی هستم که توی تک تک ثانیه های عمرم انجام دادم! ایکس ، ایگرگ ، زِد ، همشون مسئول کارای خودشونن ! هر کس مسئول کاراشه ! نه کارای دیگران. اگه خوب پیش نمیره ینی یجای کار ِ من میلنگه ! نه کار ِ دنیا ! دنیایی که توی پست ِ دو تا قبلی گفتم بیرحم و حالا فکر میکنم اونقدرا هم بیرحم نیست. اگه روی ِ دور ِ بده ، مقصر منم! منم و نه هیچ کس ِ دیگه ! حقیقت کیه ؟ حقیقت خود ِ خود ِ خودمونیم ! حقیقت ِ زندگی ِ هر کس ، خودشه! هوم! قبول کردن ِ یه حقیقت - وقتی خودت وسط ِ میدونی - گاهی که نه ، معمولا عذاب آوره ! لا اقل یه عذاب ِ کوتاه ! کوتاهی که میگم ، مثل ِ "کوتاه " ِ دوره های زمین شناسی نیست :) کوتاه ِ اونا میشه چند میلیون سال مثلا :دی ولی کوتاه ِ من میشه یه ثانیه ، یه ساعت ، یه روز! :) همیشه امید داشتم و - چه بسا الانم دارم - که میشه حقیقت ِ درونی مون رو تغییر بدیم! ولی بعد از اون عذاب ! یبار توی یجا ، خطاب به خودم نوشتم :" بهاره تو فقط و فقط مسئول ِ خودت و گل ات هستی! نه هیچ کس و هیچ چیزه دیگه ای ! " راست میگفتم خب ! :]

 

+ فقط و فقط یه کنکوریه که وقتی داره تقویم رو نگاه میکنه ، با دیدن ِ تعطیلی ِ یک شنبه ی آینده ، اینقدر خوشحال میشه ! :)) خب با حساب ِ دوشنبه ها که کلا تعطیلم ، میشه دو روز ! و ای جان به ساعت مطالعه ! ^-^

مامان پنج شنبه میره و یک شنبه برمیگرده ! اما چه خبره و مامان کجا میخواد بره که من دو هفته اس خودمو دارم به در و دیوار میکوبم و غر غر میکنم ؟ =) 27 ام اولین سالگرد ِ مامان بزرگه و مامان راهی ِ تهران میشه. عاخه چار روز ؟ -_- نمیشه زود تر بیاد مثلا ؟ :| بابا هم بخاطر ِ "صَعوِه کوچولو " اش مونده ! =) ( صعوه چیه؟ هیچی بابا ! یه پرنده ی کوچیکه که بابا از دوران ِ طفولیت ِ من ، منو با این نام خطاب میکنه! مثلا میگه :" اندازه ی یه صعوه کوشولو غذا میخوری چرا !" یا مثلا وقتی میاد خونه میگه :"صعوه کوشولوی بابا کجاس ؟ " =))) بله دوستان! =) همینقدر لوس هستم من :| =) تو خونه خوبه =) جلوی جمع روی این موضوع بار ها تاکید کرده =) )

 

+ به جیم. ( اگر لازم شد ، بعدا میگم کیه ! :دی ولی شما بد به دلتون راه ندید ! -_- ) زنگ زدم . قبل از اینکه گوشی رو برداره ، یه صدای ضبط شده مثه آهنگ پیشواز ، داشت پخش میشد. خیلی خوب بود :))) من هر بار که زنگ زدم تلاش کردم یادداشتش کنم ولی خیلی تند تند میگفت و حتی یبارم جیم. گوشیو برداشت وسطش:| میخواستم بگم گوشیو بذار داداچ :| مخام ببینم این چی میگه :| یه تیکه هاییش رو فهمیدم :دی میگفت فقط اونه که دل ها رو مجتمع میکنه! یاد خدا رو نباید از قلم انداخت و این چیزا ! ولی خیلی خوب بود طرز ِ بیانش! :] دفعه ی بعد رکوردش میکنم :|

 

+ چخبره این همه پست ؟ =) هیچی هر دوساعت میرم یه خط درس میخونم ، یه چی به ذهنم میرسه و برمیگردم مینویسمش! =) یکی نیست بگه کنکوری جماعتو چه به وبلاگ نوشتن و پست گذاشتن؟ =)

 

+ گوش تونو بیارید جلو ! [ فینگیل در حالی که دستاشو دو طرف ِ دهنش گرفته و یواشکی داره بهتون یه چیزی رو میگه] : "دیوونه! دیوونه! کی دیده غم ( ؟! ) بمونه ! " :دی