+ من الان دارم منفجر میشم خب !! =) به همین برکت این هم مدرسه ای ِ من بود دو سال پیش!! :| همین چند دقیقه پیش میخواستم ببینم پیج بیو پلاس درباره ی یه موضوعی چه نظری داره – بیو پلاس یه پیجه توی اینستا که کنکوریه و چیزای مفیدی گهگاه میذاره – خلاصه اینستا رو باز کردم و فکر میکنین در حالیکه پلکام داشت روی هم میوفتاد ، با چه صحنه ای مواجه شدم ؟ :) هیچی ! سحر ، هم مدرسه ای ِ دو سه سال پیشم که هم سن ما ئه و کنکوریه امسال ، نیم ساعت پیش یه عکس رو پست کرده بود و حالا عکسه هم لود نمیشد =) فقط توی کپشن نوشته بود :" یه روز عالی با بهترین مرد دنیا " منو میگین =))) گفتم لابد باباش یا داداششه نهایت =))) گرچه که ما عکس خودمون و بابا یا داداشمون رو با همچین کپشنی پست نکردیم هیچ وقت !  :| دیگه اینقد کپشنش بو دار بود که صبر کردم ببینم عکسه چیه و بعد برم پیج بیو پلاس ! =)) عکس لوود شد ! فکر میکنین با چه صحنه ای روبرو شدم ؟ =))))))))) سحر جان درحالیکه از زمین تا آسمون تغییر کرده ، کنار یا بهتره بگم چسبیده به بازوی یه یه پسره ایستاده وسط باغ =)))))) چشمای من دقیقا همین شکلی o_O دیگه شما باشین خدایی نمیرین پیج طرفو باز کنین ببینین این پسره کیه ؟ =) رفتم و خلاصه فهمیدم بهلهههههه ! سحر خانوم همین دو ماه پیش عروس شدن :| به مبارکی و میمنت ولی 18 سال زود نی؟ :|||| حالا درسته ما دخترا نصف بحثای روزانه مون ، صحبت درباره ی نیمه ی گمشده و ایضا گور به گور شدمون هست ، ولی دیگه تا این حد ؟ :| ماها فقط حرفشو میزنیم و بعدش قاه قاه قاه میخندیم و فکر میکنیم که اصلا نیمه جان بهتره بره همون جایی که تو این بیست سال بود :|

+ فینگیل زنگ ادبیات خود را چگونه گذراندی؟ :دی هیچی :دی یه دفترچه کنارم بود و داشتم پا به پای آقای واو. نقاشی هایی که پای تخته میکشید رو توی دفترچم با خودکار رنگی ، میکشیدم =) این نقاشیا حسن تعلیل ها یا قرابت های بیت های کتاب با موضوعات مرتبطش هست ! :] نگارنده در اینجا میخواست بیت " سوسن کافور بوی ، گلبن گوهر فروش / زمی ز اردیبهشت گشته بهشت برین " رو براتون از دیدگاه آقای واو. بررسی کنه و وسط نوشتن متوجه شد که ممکنه کمی منشوری بشه :| و ما از اون خونواده هاش نیستیم حتی :|

+ دارم شهید میشم =) یه عالمه ستاره ی نخونده دارم توی لیست وبلاگایی که دنبال میکنم و چیگد زود زود پست میذارین :| بعضیام که سریال راه میندازن وسط امتحانا و خب چون خودشون معلمن و برگه های هندسه ی دانش آموزاشونو تصحیح کردن و نمره ها رو هم وارد ژوری کردن ، خیالشون راحته و هی میشینن پای بحث و بررسی نقاشی های دریافتی :| جا داره اینجا یادآوری کنم که آدم وقتی نمره وارد ژوری میکنه باید عمه ی موترم رو هم مد نظر داشته باشه :| به شخصه برای آرامش خودشون میگم :| 

+ من معدلمو 19 بشم میام نقاشی ِ همتونو میکشم :| ولی خدایی با اون امتحان ریاضی و فیزیکی که دادم و برگه هاش فردا میرسه به دستمون ، امیدی نیست :| باقی رو هم نمیام ریا کنم بگم 19.5 – 20 میشم :| زیست هم که میره روی نمودار =))))

+ در راستای اعلام نمرات ِ پایان ترم ها در این هفته، امروز  یه برگه برداشتم و اسم شیش تا درسی که امتحان دادم بجز زیست و شیمی رو نوشتم و جلوی هر کدوم ماکسیمم و مینیمم نمره ی مورد انتظار رو نوشتم که اگر مثلا یه نمره ای شد که تا بحال توی اون درس نگرفتم ، نشینم گریه زاری راه بندازم :|

+ زهرا حال ندارم بنویسم با غزاله و مینا چی گفتیم توی نمازخونه :| اینم باشه بعد :|

 

پیشنهاد ویژه : لالایی برای خرگوش ها رو از ستون پیوند های روزانه بشنوید و کیفول بشید ^-^