+ خب وقتی سرما میخوریم ، ماسک بزنیم بریم در مکان های عمومی دیگه :| عـَـح ! من تا همین 5 بامداد امروز سالم بودم! ولی الان یه ظرف پر از پوست لیمو شیرین به انضمام 12 دونه دم ِ شلغم که دقایقی پیش خورده شدن ، کنارم ان! گلو درد هم هستم! این در حالیه که یه هفته اس مامان و مسعود سرما خوردن و توی مدرسه هم دقیقا سه چهارم دوستان ویروس دارن :| و من یا بهتره بگم سیستم ایمنی م مقاومت کرد یه هفته :| *

+ اونم از امتحان ادبیات! به یه سری دلایل بهش نمیخورد امتحان ترم باشه! اون همه هم بدبختی کشیدیم دیشب :|

+ در راستای اینکه دیشب دو ساعت و پونزده دقیقه خوابیده بودم ، ظهر به محض اینکه پام رسید به اتاقم ، افقی شدم! بیدار شدن همانا و گلو درد هم همانا! انگار امتحان ادبیات گرفتن که ساعت خواب ِ ما رو بهم بریزن! والا ! تا هشت شب خواب بودم!! بعدشم که بدین شکل طی شد ! تا همین الانم در تلاش بودیم تا سرما خوردگی رو خنثی کنیم!

+ ینی نشد من درباره ی خودم یه حرف بزنم ، اون رخ نده! چه وضیه بابا !!!

+ هپی نس هام مال خود ِ خودم! دوست ندارم بنویسمشون!

+ بپیچونیم فردا رو بشینیم درس بخونیم! والا !

 

*بیایید یاد سوتی ِ انیس نیوفتیم! -_-  مرسی ، عح !

پ.ن : اون درازوک ِ خبیث ِ کنکوری معلوم نیست چیکار میکنه ! =) الان یادش افتادم ، بی خبریم ازش خیلی وقته !

 

عنوان : " گل در بر و می در کف و معشوق به کام است! / سلطان جهانم به چنین روز غلام است. "