دقیقا ساعت یک بعد از ظهر زنگ زدم به فرانک . فرانک دیشب زنگ زده بود و من نتونستم جوابشو بدم. آخر حرفا ، یادم میوفته که خودکار و هایلایت مارکر و نوت هام داره تموم میشه و فرانک دو سه هفته پیش گفته بود بیا بریم بیرون یه روز. در جا میگم :" فرفول تو لوازم تحریر لازم نداری؟ " اونم میگه :" وای بهی ! چرا تموم شده اتفاقا! " خب اینطوری شد که راس 2:40 عصرهمون روز قرار گذاشتیم و رفتیم خرید لوازم تحریر :)))))

دقیقا یه ساعت توی مغازه هه گشتیم و بعدش گفتیم بریم یه آبمیوه بزنیم :دی من که طبق معمول آیس پک شکلاتی هوس کرده بودم و فرانک ژان نیز بعد از اینکه منو رو مشاهده کرد ، بین "شیر انبه موز " و "شیر موز انبه " یکی رو انتخاب کرد و من آخرم نفهمیدم کدومو خورد :| خدایی چه فرقی دارن اینا خب :| مثل رنگ موهاش که ماها هی اشتباه میکردیم میگفتیم سبزه :)))) نگو آبی بوده اصن =) و تو عکس سبز دیده میشده :| #عجایب_فرفول :|

روز خیلی خوبی بود و کلی شاد شد روح و روانمون =)