۱۰ مطلب با موضوع «Ten days to 18th» ثبت شده است

6

داشتم سایت رنگی رنگی رو بالا پایین میکردم که یهو تصمیم گرفتم نفر پنجم یه آدم ِ رنگی باشه ! :] دست به کار شدم و تمام چیزهای گوگولی که میدونستم ذوق رو به این دوستمون منتقل میکنه ، آماده کردم و بعدم چیلیک چیلیک و سِند ! :)

خودش که میگفت خیلی هپی نس داشت توی عکس و " گی لی لی گو لو لو ای " بوده :) بماند که یهو وسط صحبت ، پس لرزه اومد و من گوشیو پرت کردم اونور اتاق و رفتم توی چارچوب در =) در همین حین جیغ هم میزدم که وایییی زلزلههههه ! بیدار شیننننن ! =) چه ساعت مقدسی =) 2:22 ظهره الان =) اصلنم دوستمون فضول نبود =) که بپرسه چرا هشتگ ِ "نفر پنجم " رو فرستادی و نفرای قبلی و بعدی کیان ؟ =) بگذریم :) امروزم با موفقیت انجام دادیم عملیات رو :دی

 

    • فینگیل بانو
    • چهارشنبه ۱۶ فروردين ۹۶

    7

    دقیقا ساعت یک بعد از ظهر زنگ زدم به فرانک . فرانک دیشب زنگ زده بود و من نتونستم جوابشو بدم. آخر حرفا ، یادم میوفته که خودکار و هایلایت مارکر و نوت هام داره تموم میشه و فرانک دو سه هفته پیش گفته بود بیا بریم بیرون یه روز. در جا میگم :" فرفول تو لوازم تحریر لازم نداری؟ " اونم میگه :" وای بهی ! چرا تموم شده اتفاقا! " خب اینطوری شد که راس 2:40 عصرهمون روز قرار گذاشتیم و رفتیم خرید لوازم تحریر :)))))

    دقیقا یه ساعت توی مغازه هه گشتیم و بعدش گفتیم بریم یه آبمیوه بزنیم :دی من که طبق معمول آیس پک شکلاتی هوس کرده بودم و فرانک ژان نیز بعد از اینکه منو رو مشاهده کرد ، بین "شیر انبه موز " و "شیر موز انبه " یکی رو انتخاب کرد و من آخرم نفهمیدم کدومو خورد :| خدایی چه فرقی دارن اینا خب :| مثل رنگ موهاش که ماها هی اشتباه میکردیم میگفتیم سبزه :)))) نگو آبی بوده اصن =) و تو عکس سبز دیده میشده :| #عجایب_فرفول :|

    روز خیلی خوبی بود و کلی شاد شد روح و روانمون =)

     

    • فینگیل بانو
    • سه شنبه ۱۵ فروردين ۹۶

    8

    امروز نیکتا اومده روی میزم یه برگه گذاشته که "بهاره عزیزم ! من بهت ایمان دارم. بجنگ بازم :)))) دلبر ِ مهربون منی :* #گل باغ ِ Me too " :دی

    پاسخ من بهش این بود که :" تو ناز ترین و گوگول ترین و رنگی ترین تپل ِ دنیایی عشق :* "

    نیکتا هم سرویسی و هم کلاسی ِ دو ساله ی منه :) یه دختر ِ تپل ِ با نمک ِ رنگی که آدم دلش میخواد بغلش کنه فقط :)))

    امروز در حقیقت شادی به خود ِ من منتقل شد ! :] مرسی که مهربونی نیکتا ^-^

    • فینگیل بانو
    • دوشنبه ۱۴ فروردين ۹۶

    9

    :)

    اما امروز. بابا دیروز صبح وقتی داشت منو میرسوند سالن مطالعه ، گفت :" فردا اینجا تعطیله دیگه ! نه ؟ " منم گفتم :" آره ! " بعد بابا گفت :" خوبه پس :)))) سیزده بدر بریم باغ ؟ :-) " خب یکی بیاد به شما اینجوری با ذوق بگه میای فلان جا ؟ عایا شما میتونید رد کنید ؟ یا بگین نه مثلا ! درس دارم ! نمیشه دیگه :) منم با خودم گفتم فوق ِ فوقش دو ساعت میریم ناهار میخوریم برمیگردیم :دی و نظر مساعد خودمو اعلام کردم :)))) البته یه دلیل دیگه هم داشت ! چند روز قبل از عید بابا با یه ذوق زاید الوصفی داشت تعریف میکرد که بیایین باغو ببینین ! نهال هایی که کاشتم؛ شکوفه دادن :))))))) و دیشب هم مامان گفت :" مگه تو هم میای باغ ؟ بابا رفته یه عالمه جوجه و گوشت کبابی آماده کرده برای فردا :)))) تازه صالح اینا رو هم گفته بیان ! " خب دیگه اصلا نمیشد کنسل کرد رفتن به باغ رو!

    خلاصه امروز دختر خوبی بودم و با اینکه از 10 صبح منو با کتابام بردن باغ ، تا خود 5 عصر ، غرغر نکردم =)

    امروزم صرفا جهت خوشحالی ِ آقای پدر ! وگرنه اصلا نمیرفتم سیزده بدر بیرون :دی بابا هم حس میکنم خیلی خوشحال بود ^-^

    + گل و گیاها و ایضا درختا ، دخترای بابا هستن همشون :)))))))

     

    • فینگیل بانو
    • يكشنبه ۱۳ فروردين ۹۶

    10

    این اولین روز هست ! :)

    من توی عارف ( همون سالن مطالعه هه ) میز شماره ی 98 میشینم. آتنا کنار من و میز 99 هست. اون فارغ التحصیل مدرسه ی خودمونم بوده و امسال دوباره داره کنکور میده :) یک سال و نیم از من بزرگ تره :دی امروز بهش گفتم که چقدر دوستش دارم و چقدر خوبه که اون کنار من میشینه و براش توی یه برگه ی زرد ، نوشتم :" جیک جیک ِ منی تو ! [ چشمان قلبی ] " اونم در جواب نوشت :" پروانه صورتی ِ منی تو ! [ چشمان قلبی ِ لبخند دار ] "  :)))))))))

     

    + وقتی داشت جمله ی منو میخوند ، یه لبخند ِ پت و پهن روی صورتش بود و این خیلی خوشحال کننده بود :]

    + آتنا به تمام ِ سوالات ِ درسی و ایضا غیر درسی من جواب میده و تازه اصلنم استرس کنکور رو نداره ;)

    + آتنا دوست داشتنیه چون میدونه توی یه محیط که 100 تا آدم دیگه هم دارن درس میخونن ، چطور درس بخونه که تمرکز کسی بهم نخوره و این یه شعور ِ بالا میخواد D:

    • فینگیل بانو
    • شنبه ۱۲ فروردين ۹۶
    بهشت آیَد !
    طـــرب آیَد !
    بهـــــار آیَد !
    ــــــــــــــــــــــــــــ
    + یاد ِ من باشد ، کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد ! ;)